متن در مورد بازی روزگار ، دلنوشته و متن زیبا درباره چرخش روزگار و بازی زندگی
متن در مورد بازی روزگار
متن در مورد بازی روزگار ، دلنوشته و متن
زیبا درباره چرخش روزگار و بازی زندگی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این
مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار
گیرد.
متن در مورد بازی روزگار
مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند
هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا در مورد بازی روزگار
سر بگذار بر درد بازوان من،
دست نگاهم را بگیر،
مرا دچار حادثهای کن
که با عشق نسبت دارد،
من عجیب از روزگار رنجیده ام
متن درباره بازی روزگار
اگر چه عمر تو در انتظار می گذرد
دل فقیر من! این روزگار می گذرد
بهار فرصت خوبی است گل فشانی را
به میهمانی گل رو بهار می گذرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا درباره بازی روزگار
روزگار درازی بود که شعر را گم کرده بودم.
این روزها احساس می کنم که شعر،
دوباره در من جوانه می زند.
به بهار می مانی که چون می آید،
درخت خشکیده شکوفه می کند.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره بازی روزگار
کبریت های سوخته هم،
روزی درخت های شادابی بوده اند
مثل ما،
که روزگاری می خندیدیم
قبل از اینکه عشق روشنمان کند
متن در مورد بازی روزگار
دوست داشتنت را
پنهان کردم…
نه از دست تو …
از ترس روزگار …
روزگاری که
همه ی دوست داشتنی هایم را
از من گرفت .
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا در مورد بازی روزگار
زندگی یعنی نخواسته
به دنیا آمدن مخفیانه گریستن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد
و منطق نمی پذیرد سوختن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن درباره بازی روزگار
در روزگاری
که خنده ی مردم
از زمین خوردن توست
بر خیز تا بگیریند.
بیشتر بخوانید : شعر در مورد راین ، شعر زیبا و کوتاه در مورد شهر و ارگ راین
متن زیبا درباره بازی روزگار
گفتی دهم شرابت
از شیشه محبت
پیمانه ام ندادی،
پیمان من شکستی.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره بازی روزگار
فراموش نکنیم
که اگر دلی را بردیم شکستیم ،
گذشتیم و رفتیم
روزگار حافظه خوبی دارد ،
هرگز فراموش نمی کند .
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد بازی روزگار
امشب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم
چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود
همه در دفتر من حسرت دیدار تو بود
بیشتر بخوانید : شعر در مورد خرمشهر ، شعر در مورد فتح و آزادی و آزادسازی خرمشهر
متن زیبا در مورد بازی روزگار
میخوام به خدا بگم
گرچه از این روزگار
خیلی خسته ام
اما هَنوز پشتم
به خودش گرمه .
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن درباره بازی روزگار
دلم بهانه میکند
طلوع دیدن تو را
تا به کجا دلم کشد
حسرت دیدار تو را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا درباره بازی روزگار
خط میخورم از روزگار
میرم سفر بی اختیار
هیشکی واسم مثل تو نیست
اسم منو یادت بیار
شعر درباره بازی روزگار
این که باید
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم
تو تکراری ترین حضور روزگار منی
و من عجیب
به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام
Comments
Post a Comment